سینما از نگاهی دیگر

جایی برای تحلیل فیلمهای مطرح سینما

سینما از نگاهی دیگر

جایی برای تحلیل فیلمهای مطرح سینما

گاهی تو حال , گذشته و آیندت را تو یه فیلم میبینی مهم نیست اون فیلم داستان مردی باشه یا زنی – در درون هر مردی زنی هست و در درون هر زن مردی و یکی از ایندو جذب فیلم میشند مهم نیست کدام یکی - تو از بین حرفهای فیلمی حرفهایی میبینی که زدی احساسهای میبینی که داشتی و وقتی آیندت را در فیلم میبینی غمگین میشی

گوستاو خطاب به گردترود : من لبهایت را میجویم و تو گونه ات را پیش می آوری . یک ماه است که در اتاقت به روی من بسته است . بیش از این آنجا مقبول بودم اغلب شبها در فکر تو هستم از خود می پرسم شاید مرد دیگری را دوست داری چه کسی میتواند باشد

در سی سالگی مشغول دیدن فیلمی هستم که درایر حاصل عمر هنری اش را در آن گذاشته من در اثر او تنهایی را میبینم . آیا اینه هایی که گرترود از گوستاو ( شوهرش ) گابریل شاعر ( عشق قدیمی اش) گرفته به راستی همانگونه که گابریل میگوید  برای این است که او هر روز با دیدن چهره ء خودش , روزش را با زیبایی شروع کند یا گرترود هر روز در آن تنهایی خودش را میبیند جالب اینجاست که آینه ای که شاعر به او هدیه داده در اتاق کار گوستاو است و او در واقع با تصویری نه حقیقی از گرترود زندگی میکند که فقط انعکاسی از او را در دارد و آیینه نماد این انعکاس است

گوستاو : چه میخواستی به من بگویی ؟

گرترود :چیزی را که باید خیلی زودتر میگفتم . دیگر طاقت صبر کردن ندارم . هر چند تو خواهی رنجید . گوستاو من زن وزیر نخواهم شد .

گوستاو( مبهوت) : چه میگویی

گرترود : دیگر نمیخواهم همسرت باشم .

............

گوستاو : دوستت دارم گرترود

گرترود : بله دوست داشتن واژه والایی است . تو چیزهای زیادی را دوست داری , هوشت را دوست داری .

کتابها و سیگارهای برگت را هم دوست داری ! شکی نیست که مرا هم گاهی دوست داری .

..................................

گرترود : من میخواهم با مردی زندگی کنم که یکسر از آن من باشد . من باید مهمتر از بقیه چیزها باشم . نمیخواهم فقط شی ءای باشم که گاهی اوقات با آن بازی میکنند .

گوستاو : گوش کن گریرود , عشق نمیتواند به تنهایی زندگی یک مرد را پر کند . مضحک خواهد بود

گرترود : بله , شاید مضحک باشد . میبینی چقدر برایت کم اهمیت هستم . حتی فضای خالی به جا مانده از من نیز , ناچیز خواهد بود

در یکی از سکانسها وقتی که گرترود وارد آپارتمان عشق جدیدش میشه که خودشو از آن مرد کنه وقتی مرد از گرترود میپرسه تو کی هستی قسمتی دیگری از شخصیت گرترود را میفهمیم

بازیگر مرد این صحنه از درایر پرسیده بود چرا این صحنه ها اینقدر گفتگو دارند گفتگو این فیلمی هست درباره کلمات

ارلاند : تو واقعا کی هستی ؟

گرترود : چند زن

ارلاند : مثلا"؟

گرترود : شبنمی که قطره قطره از برگ درختان می چکد , و ابری سفید , گریزان به هیچ جا .

ارلاند : و دیگر چه

گرترود : من ماه هستم . من آسمان هستم

ارلاند : دیگر چه ؟

گرترود : بله , من لب هستم , لبی که در جستجوی لبی دیگره

ارلاند : به رویا می ماند .

گرترود : یک رویاست . زندگی یک رویاست .

ارلاند : زندگی ؟

گرترود : زندگی یک رشته طولانی است از رویاها . رویاهایی که در هم میتنند .

ارلاند : آن لبی که حرفش را میزدی چیست ؟

گرترود : یک رویاست .

ارلاند : و آن لبی که جستجو میکردی ؟

گرترود : آن هم یک رویاست .

درایر فیلم گرترود را بر اساس رمان هیالمار سودربرگ ساخته و عجیب اینجاست اتفاقاتی بوده که برای خود نویسنده افتاده بوده و گابریل شاعر در واقع همون نویسنده است

گابریل : ارلاند یانسن دیشب «نجا بود . خیلی دیر رسید.

گرترود : خوب ؟ تو از خوشگذرانی با خانمهای بدنام خوار نمی شوی , او هم میتواند چنین کند .

گابریل : البته , ولی از او بدم می آید . آنچه را که باید برای خود نگه داشت , او فریادش می زند .

گرترود : مثلا" چه ؟

گابریل : از رفیقه هایش داد سخن می داد .

گرترود : چقدر زشت .

گابریل : این طور نیست ؟ در آن فضای الکل و قمار و زنا ... با صدای بلند از آخرین پیروزی عشقی اش میگفت. اسمش را به ما گفت . اسم عزیزش را

گرترود , آیا اشتباه کردم که به تو گفتم ؟

گرترود : نمی فهمم . نمی فهمم . دیگر هیچ نمی فهمم .

گابریل : احساس می کردم که باید به تو بگویم .

گرترود : البته , لازم بود آه گابریل مرا کمک کن تا بفهمم .

گابریل : چه بگویم ! من هم نمیفهمم . من تنها سر از کار خودم در می آورم .

..............................

گفتگوی پایانی گوستاو و گرترود

گرترود : من میروم

گوستاو : با عشق تازه ات

گرترود : نه , تنها , عشق تازه مرا نمی خواهد .

گوستاو : خدای بزرگ ! مردی که تو دوستش داری و او این عشق را نمی خواهد .

گرترود : من از او نمی گریزم . من میخواهم خودم باشم برای همین میروم شب بخیر گوستاو خیلی خسته ام

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد