سینما از نگاهی دیگر

جایی برای تحلیل فیلمهای مطرح سینما

سینما از نگاهی دیگر

جایی برای تحلیل فیلمهای مطرح سینما

جدایی نادر از سیمین

جدایی نادر از سیمین

فیلم درباره الی را دوست نداشتم و با سطح توقعی بسیار پایین به دیدن فیلم جدایی نادر از سیمین رفتم

وفیلم فراتر از سطح انتظارم بود فیلم با یک تقاضای طلاق ظاهری آغاز میشه و با طلاق واقعی به پایان میرسه نقدهای بسیاری در

مورد این فیلم نوشته شده ولی هیچکدام واقعا" فیلم را نقد نکرده بلکه اکثرا" نقطه نظرهای منتقدان در فیلم حل شده

در این تحلیل بیشتر قصد شکافتن رابطه های شخصیتهای حاضر در فیلم را دارم

سیمین شخصیت یک زندانی را داره که به دنبال اینه که عشق را توسط زندان بانش احساس کنه آیا سیمین واقعا میخواد به خارج بره

یا به دنبال این هست که نشانی از عشق و اهمیت داشتن را در دل زندانبانش احساس کنه حتما تا اینجا از خودتون پرسیدید چرا من شخصیت دوست داشتنی و سربه زیر نادر را زندانبان مینامم

فیلم با صحنه دادگاه شروع میشه که سیمین دلایل ظاهری طلاقشو برای قاضی میگه و نادر در نقش یک آدم مظلوم کلید زندان را به سیمین پیشکش میکنه اما هم سیمین هم نادر میدونند که راهی برای فرار سیمین نیست و سیمین عاقبت به قفسش برمیگرده

وقتی سیمین قصد رفتن از خانه نادر را داره میگه من از این سی دیها فقط شجریان را برمیدارم و منتظر میمونه که نادر خاطره ای را بیاد بیاره و به نادر نگاه میکنه ولی نادر خیلی ساده میگه هر کدامشو که دوست داشتی  بردار پدر آلزایمری نادر دست سیمین را رها نمیکنه نشانه ای از اینکه دلیل اصلی رفتن سیمین پدر نیست و نادر هست که دست اونها را از هم جدا میکنه نادر این نقش دیکتاتوری را برای بقیه هم داره ولی نوع دیکتاتوریش متفاوت از سایر دیکتاتورهاست اون یک نیاز در آدمها ایجاد میکنه

وقتی زن خدمتکار تقاضای پول بیشتری میکنه او بهش میگه شما مختارید ولی من پول بیشتری ندارم

در رابطه با دخترش وقتی نیاز داره که دختر براش دروغ بگه مستقیم بهش همچین چیزی را نمیگه بلکه این احساس را در اون بوجود میاره که در تصمیمگیری آزاده ولی آیا واقعا دختر چاره دیگری هم داره

فرهادی زن و مرد جامعه متوسط را میشناسه و به خوبی رابطه سیمین و نادر را به تصویر میکشه اما این شناخت در مورد قشر فقیر جامعه ضعیفتره و برای به تصویر کشیدن آنها کمی با مشکل روبرو میشه

و کمی شخصیتها کاریکاتوری میشوند مثلا" زن جوری به تصویر کشیده میشه که برای آب خوردن هم باید از یک مرجع تقلید سئوال کنه درسته که خرافات تو این قسمت جامعه بیشتره ولی آیا تا این حد

برای تصویر کشیدن مرد این جامعه از بازیگر یک بازی کاملا بیرونی میخواد چون مطمئنا نمیدونه که درون اون مرد چی میگذره و بازیگر این نقش دائما" داد میزنه که قشر مرفه فکر میکنه همه چیز با پول درست میشه و نمیدونه من چی میخوام آیا کارگردان میدونه اون چی میخواد

فیلم تا قسمت تصادف بسیار زیبا پیش میره اما مشکل از اونجا آغاز میشه که کارگردان نمیدونه چگونه فیل را ادامه بده و از وسط فیلم یک دستور زبان جدید را شروع میکنه و تصادف را از بیننده پنهان میکنه تا تعلیقی کاذب ایجاد کنه و کات میزنه  به روز بعد اما بازهم میبینه عناصر کافی برای چسپاندن فیلم به جایی که مورد نظرشه نداره و گم شدن پولها را مطرح میکنه و چون میدونه تعلیق ایجاد شده به اندازهء کافیه و هیچ دلیلی هم برای گم شدن پولها نیست این قسمتو کاملا فراموش میکنه و امیدواره که ما هم فراموشش کنیم .

موتور فیلم دوباره راه میوفته  و سیمین که دچار احساس گناه هست و همچنان عاشق نادره دوباره وارد فیلم میشه و سعی میکنه به نادر کمک کنه و ما قسمتهای بیشتری از شخصیت سیمین را میشناسیم و میفهمیم که دلیل درخواست طلاقش این بوده که احساس کنه هنوز در زندگی نادر مهمه و تمام تلاششو برای کمک به نادر میذاره و در انتها میفهمه که نادر به غیر از خودش کسیو دوست نداره و همه براش وسیله ای هستند که راحت میتونه از زندگیش حذف کنه شاید اصطلاح زندانبان که در اول برای نادر بکار بردم کمی اغراق باشه ولی همه افرادی که در زندگی نادرند به نحوی اسیر خواسته های او هستند و عصیان در برابرش نتیجه ای جز حذف شدن از زندگی اون نداره .قسمت دیگه فیلم در مورد نقش دروغ در زندگی آدمهای فیلمه  که خیلی از منتقدان به این قسمت پرداختند و با توجه به دیدگاهی که نسبت به جامعه ایرانی و دروغ داشتند فیلمو نقد کردند .

اما شخصیتهای پایان فیلم کسانی هستند که فرهادی اونها را میشناسه یعنی قشر متوسط جامعه .

زن از سرسپردگی مرد خارج شده پس حکمش طلاقه دختر دچار دودلیست چون هنوز بطور کامل از سلطه مرد خارج نشده پس کارگردان هم نمیدونه که چه چیز را انتخاب میکنه

فیلم با وجود همه ضعفهایی که داره تجربه بیادماندنی در ذهن تماشاگرش است و این نوید را به ما میده که در آینده فیلمهای بهتری از اصغر فرهادی ببینیم

ابوذر نیمروزی اردیبهشت 90  

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:19 ب.ظ

ممنون از پستتون
راستش من خیلی اهل فیلم دیدن نیستم اما دوست دارم فیلم های قشنگا ببینم.این فیلما ندیدم و از رو پرده برداشتن .به نظرتون هنوز سینمایی هست که این فیلما داشته باشه ؟؟
دوست دارم ببینم : (

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد