تصویری جادویی از رنج کشیدن انسان , انسانی اسیر گذشته و روحهایی که در اطرافش حضور دارند دارند آیا راه فراری وجود دارد ما همه اسیر خاطراتمان هستیم گذشته ای که همیشه با ماست و من محکوم به نوشتن درباره این فیلم جادویی چون من هم اسیر گذشته هستم , زنجیر شده
سوراخ کلید , آیا این ترجمه درستیه برای
key hole
و خانه جایی که اولیسس باید به آن باز گردد تا بیاد بیاورد آیا هدفی از این همنامی با کتاب جیمز جویس هست یا بیشتر یادآور یکی از تراژدیهای یونان بیاد بیاور اولیسس نمیدانم چرا این روزها هر چه میخوانم هر چه میبینم درباره ء زمان است چیزی که در زمان گم شده . بازگشتی به گذشته برای رهایی از زنجیرهایی که در گذشته است و این ارواح نازنین که با ما زندگی میکنند و اشیا که هر کدام در خود خاطره ای دارند بدون اشیا خاطره ها گم میشوند چون چیزی برای یادآوری نیست و من بیگانه از دنیای اطراف فیلمها را احساس میکنم فیلمی که واقعیت و خیال در هم پیچیده شده فیلمی درباره ارواح و یا آدمهایی که اسیر ارواح هستند ارواحی که در حال تکرار کاری هستند که لحظه پیش از مرگ انجام میدادند و خانه جایی که ارواح زندگی میکنند و زنده ها مرده اند آیا در مورد فیلمی که روایتی پیچیده دارد باید ساده حرف زد خیلی از ارواحی که در خانه هستند دلیل حظورشان پنهان است آیا میتوان ارواح را کشت فیلم توسط پدر زن اولیسس روایت میشود روحی که به تخت دخترش زنجیر شده و روایتگریست که خود دشمن قهرمان داستان یعنی اولیسس است چگونه میشود در مورد این فیلم گفت فیلمی که پر از ارجاعات فرویدیست همراه با نگاهی به تراژدیهای بزرگ یونانی . برای فهمیدن فیلم باید معنای تراژدی را فهمید قبل از صحبت بیشتر در مورد فیلم سری به مقاله گئورک لوکاچ به نام متافیزیک تراژدی میزنم ( ترجمه مرتد فرهاد پور)
«تجربه تراژیک در آن واحد آغاز و پایان است . د ر چنین لحظه ای هرکس از نو زاده میشود , هرچند زمانی طولانی از مرگش گذشته باشد و زندگی هر کس مورد قضاوت نهایی قرار میگیرد »
« حکمت و خرد معجزهء تراژیک حکمت مرزهاست . معجزه همواره نامبهم است , اما هر چیز نامبهم جهان را تقسیم کرده و به دو جهت اشاره میکند . هر پایانی همواره در آن واحد یک رسیدن و یک توقف , یک تائید یک نفی است و هر اوجی یک قله و یک مرز است یعنی نقطه تقاطع مرگ و زندگی .