غزل...
همینکه نقش طلایی بر این سیاه کشید
دوباره روز نو آمد وخسته آه کشید
دوباره دوروبر از هرطرف،حصار کسی
بطول نامتناهی ازین نگاه کشید
دوباره دل به دلیلی برای بود رسید
دوباره هست ،خودش خط برآن گواه کشید
دوباره ذهن کویری نرفت سمت سراب
فریب هر چه که او را به اشتباه کشید
کلاغ قصه هم آخر به منزلش نرسید
و کار قصه اش آخر به ایستگاه کشید
پگاه عامری